سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] دوستان خدا آنانند که به درون دنیا نگریستند ، هنگامى که مردم برون آن را دیدند ، و به فرداى آن پرداختند آنگاه که مردم خود را سرگرم امروز آن ساختند ، پس آنچه را از دنیا ترسیدند آنان را بمیراند ، میراندند ، و آن را که دانستند به زودى رهاشان خواهد کرد راندند و بهره‏گیرى فراوان دیگران را از جهان خوار شمردند ، و دست یافتنشان را بر نعمت دنیا ، از دست دادن آن خواندند . دشمن آنند که مردم با آن آشتى کرده‏اند . و با آنچه مردم با آن دشمنند در آشتى به سر برده‏اند . کتاب خدا به آنان دانسته شد و آنان به کتاب خدا دانایند . کتاب به آنان برپاست و آنان به کتاب برپایند . بیش از آنچه بدان امید بسته‏اند ، در دیده نمى‏آرند . و جز از آنچه از آن مى‏ترسند از چیزى بیم ندارند . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----80878---
بازدید امروز: ----7-----
بازدید دیروز: ----14-----
تو آخر منو می کُشیا

 

نویسنده: فاطمه ماندگار
یکشنبه 86/1/5 ساعت 8:58 صبح

 

دویدیم و دویدیم هیجا رامون ندادند گفتندکه توی جاده دونده ها زیادند 

دویدیم و دویدیم فایده نداشت دویدن به همه چی رسیدیم به جز خود رسیدن

دویدیم و دویدیم اسفندی دودنکردند گفتند فقط زیر لب کاش دیگه برنگردن

چه روزای قشنگی عشقو نفس کشیدیم روی گلای قالی بافنده دست کشیدیم

تو سایه روشن عشق شب و ستاره کاشتیم به جز تقدس نور چیزی رو دوست نداشتیم

پاییز عاشقیمون غرقه ترانه ها بود هوای پاک و شرجیش دور از بهانه ها بود

تو گرگ و میش تردیدگلایه رو ندیدیم به خاطره رسیدن دویدیم و دویدیم

دویدیم و دویدیم سیبا رسیده بودند سه فصل آزگار بود همه دویده بودند

دویدیم و دویدیم تا رسیدیم به دیوار اون ور دیوارم باز خوردیم به خط تکرار

دویدیم و دویدیم قصه زندگی بود که واسه اون دیدن فقط دیونگی بود

دویدیم و دویدیم قصه زندگی بود که واسه اون دیدن فقط دیونگی بود

از کوچه های غربت محو چشای گل شد دست من و نگاهت واسه سپیده پر شد

هر روز غروب که می شد ...

وقت قرارمون بود روزی که گل می دادیم فصل بهارمون بود

ثانیه ها گذشتن، ترانه ها چکیدن اهالی روزگار دیگه مارو ندیدن

یه پرده حریر و تو بختمون کشیدیم طبق یه سنت زرد دویدیم و دویدیم

             


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • خدایا ..............
    اولین فرمان الهی
    شهادت بانوی دو عالم بر فرزند غائبش و تمام شیعیان آن حضرت تسلیت ب
    همه آرزویم اینست...
    نمی دانم...
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  •